loading...

رمان ماکانی عشق بی انتها

رمان ماکانی عشق بی انتها

بازدید : 278
جمعه 8 آبان 1399 زمان : 9:38

فرزاد:مرسی ممنون دنیز:^نازنین و فرزاد^ دارن حرف میزنن. چشمم افتاد به رهام و سودا داشتن با هم حرف میزدن

سودا:صلاام رهام:سلام. اینجا چه باغ قشنگیه +باغ دنیزه. خیلی وقتا دنیز مارو دعوت میکنه(البته دعوت نمیکنه همه اش تنگلیم😆) _(هر وقت میبینمش یه حس خوبی دارم؟؟) دنیز:چشمم خورد به اوین و محسن خداروشکر اونا همدیگرو میشناختن (اخه محسن بهش گیتار یاد می‌داد☺)باهم صنیمی‌صحبت میکردن از اینها خیالم راحت بود. رفتم سراغ زهرا و سینا با هم صمیمی‌بودن (اخه سینا باهاش متن اهنگ کار میکنه) رفتم سراغ ساحل و امیر خب بود چون تصادف کرده بودن همدیگرو میشناختن.

❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

سلام عزیزای دلم اومدم باهاتون خدافظی کنم تا یه مدت(چن ماه) 😢😢

فضا احساسی شد😣😆

سس ماااااس کیساااس

اما تا اون موقع یه رمان ماکانی عاشقونه و کمی‌غمگین میزارم با کامنت‌ها بترکونید. و اینکه ادرس اون یکی وب هم اینجا میزارم حتما سر بزنین. تازه تا اونجایی هم که میتونید رمان رو به هر کی که دوس دارید یا میدونید رمان خونه معرفی کنین.

ایزی ایزی تامام تامام تا چن ماه دیگه. تو وب دیگه منتظرتونم

نایب‌ رئیس کمیسیون قضایی مجلس: منتشرکننده فیلم دختر آبادانی باید مجازات شود
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی